2024-03-29T00:11:10Z
https://jonsat.nstri.ir/?_action=export&rf=summon&issue=23
مجله علوم و فنون هسته ای
1735-1871
1735-1871
1395
37
3
تولید هستهی پرتوزای لوتسیم بدون حامل افزوده با پرتودهی هدف طبیعی و غنی شده در رآکتور تحقیقاتی تهران برای مقاصد پزشکی هستهای
نفیسه
سالک
مجتبی
شمسایی زفرقندی
سیمیندخت
شیروانی آرانی
علی
بهرامی سامانی
محمد
قنادی مراغه
(با عرض پوزش به دلیل مشکلات پیش آمده در تایپ فرمول در سایت لطفا اصل چکیده را از روی نسخه پی دی اف مطالعه فرمایید با تشکر)
177Luبه دلیل ویژگیهای هستهای مطلوبش از جمله نیمهعمر 6.73d، انرژی بتای بیشینهی498keV و نیز امکان تولید آن در مقادیر بالا با استفاده از یک رآکتور با شار متوسط، هستهی پرتوزای جذابی در کاربردهای گوناگون درمانی است. در این مطالعه، از طریق پرتودهی نوترون حرارتی به 176Ybدر رآکتور تحقیقاتی تهران با شار (4×1013n/cm2.s) ایزوتوپ 177Lu طی واکنش Lu177 Yb177Yb(n,γ)176 با خلوص هستهی پرتوزای 99.9% تهیه شد. از روش کروماتوگرافی استخراجی برای جداسازی مقادیر میکروگرم 177Lu از مقادیر ماکروگرم ایتربیم استفاده شد. با استفاده از روش یاد شده، بهرهی جداسازی به مقدار 75% و فاکتور آلودگیزدایی برابر با 2000 حاصل شد. مدت زمان انجام کل واکنش از ترخیص نمونه تا رسیدن به هستهی پرتوزا، بدون حامل افزوده، تقریباً برابر با 1.5h بود. رزین مورد استفاده حاوی یک استخراجکننده با فرمول شیمیایی دی (2-اتیل هگزیل) اسید اورتوفسفریک (HDEHP) است. در نهایت، هستهی پرتوزا بدون حامل افزودهی 177Lu با پرتوزایی 230.1 MBq (6.22 mCi) به دست آمد . 177Lu بدون حامل افزوده را میتوان برای نشاندارسازی به منظور پرتودرمانی با هستههای پرتوزا استفاده کرد.
پرتودرمانی
بدون حامل افزوده
لوتسیم
نشان دارسازی
2016
11
21
1
8
https://jonsat.nstri.ir/article_121_eb8ca2f669b9846991f27d6a6f2bced8.pdf
مجله علوم و فنون هسته ای
1735-1871
1735-1871
1395
37
3
پایش عملکرد باکتریهای اسیدیتیو باسیلوس فرواکسیدانس و اسیدیتیو باسیلوس تیواکسیدانس مورد استفاده در فروشویی زیستی اورانیم پس از نگهداری در دماهای پایین
فائزه
فاطمی
سمانه
جهانی
محمد علی
فیروززارع
گونههای جنس اسیدیتیو باسیلوس (Acidithiobacillus) در فرایند فروشویی زیستی فلزهای مختلف از جمله اورانیم، مس، نیکل استفاده میشود. هدف از این بررسی، تدوین روش مناسب برای نگهداری باکتریهای بومی جداسازی شده دخیل در فروشویی زیستی اورانیم با امکانات قابل دسترس است. در این پژوهش، باکتریهای دخیل در فروشویی زیستی اورانیم موجود در آزمایشگاه بیولیچینگ سازمان انرژی اتمی ایران پس از کشت و اطمینان از خالص بودن، در دماهای 4 و 800C - نگهداری شدند. آنگاه، بعد از گذشت 6 ماه از زمان نگهداری، باکتریها از نظر تغییر pH، Eh، رشد و ویژگیهای بیوشیمیایی بررسی، و با زمان قبل از نگهداری مقایسه شدند. نتایج به دست آمده از این پژوهش حاکی از آن است که نگهداری باکتریها در این مدت و در این دماها، هیچگونه اثری بر روی ویژگیهای بیوشیمیایی آنها نگذاشته است. به علاوه، منحنیهای به دست آمده از روندهای تغییر pH، Eh و رشد باکتریهای مورد نظر، تغییر معنیداری در زمان قبل و بعد از نگهداری نشان ندادند. این نتیجه بیانکنندهی آن است که نگهداری باکتریهای بومی در دماهای 4 و 800C-، عملکرد مؤثر آنها را حفظ میکند و باکتریها پس از 6 ماه توانایی استفادهی مؤثر در فرایند فروشویی زیستی را همچنان دارند.
اسیدیتیو باسیلوس
فروشویی زیستی
نگهداری
اورانیم
فعالیت باکتری
2016
11
21
9
17
https://jonsat.nstri.ir/article_122_15ee168d6a465f562f8241c0219629b3.pdf
مجله علوم و فنون هسته ای
1735-1871
1735-1871
1395
37
3
ارزیابی عملکرد الکترودیونیزاسیون پیوسته به منظور حذف استرانسیم و سزیم از محلولهای آبی با استفاده از روش تاگوچی
علیرضا
کشتکار
فاضل
ضحاکیفر
امیرسعید
شیرانی
ادیب
ظاهری
در این مطالعه، ابتدا تأثیر زمان بر بازدهی حذف استرانسیم از محلولهای آبی به روش الکترودیونیزاسیون پیوسته با رزین پروتونه شده بررسی شد. سپس با استفاده از روش طراحی آزمایش تاگوچی، یک آرایهی متعامد L9 برای بررسی تأثیر ولتاژ، دبی و غلظت خوراک به منظور حذف استرانسیم و سزیم با روش الکترودیونیزاسیون پیوسته با رزین اشباع شده به کار گرفته شد. از روش آنالیز واریانس برای ارزیابی تأثیر نسبی هر فاکتور استفاده شد. عملکرد سیستم الکترودیونیزاسیون با افزایش ولتاژ به کار رفته و کاهش دبی، بهبود یافت. ولتاژ، بیشترین تأثیر را بر عملکرد الکترودیونیزاسیون پیوسته داشت و غلظت، تأثیر محسوسی بر حذف استرانسیم و سزیم نداشت. حذف این دو عنصر از محلولهای دوجزئی نیز بررسی شد و در این آزمایش نیز بازدهی حذف استرانسیم از سزیم بیشتر بود. نتایج نشان داد که روش الکترودیونیزاسیون یک روش مؤثر برای حذف استرانسیم و سزیم از محلولهای آبی است.
الکترودیونیزاسیون
استرانسیم
سزیم
محلولهای آبی
تاگوچی
آنالیز واریانس
2016
11
21
18
28
https://jonsat.nstri.ir/article_123_e18e37db96230443ad2258e1367fe122.pdf
مجله علوم و فنون هسته ای
1735-1871
1735-1871
1395
37
3
طراحی و ساخت لوپ جریان دوفازی همگن به منظور اندازهگیری درصدهای حجمی در مخلوطهای جامد- مایع و نیز مایع- مایع با تکنیک تضعیف باریکهی گاما
محسن
شریف زاده
حسین
خلفی
حسین
آفریده
رضا
قلیپور
مسئلهی اندازهگیری جریانهای چندفازی، یکی از موضوعهای بسیار مهم در صنایع نفت و گاز، از اوایل دههی 80 میلادی بوده است. جریان دوفازی آب- نفت در عمدهی مواقع و به خصوص در جریانسنجهایی که براساس تفکیک سهفازی آب- نفت- گاز به دوفازی آب- نفت و تکفازی گاز عمل میکنند، وجود دارد. در اینجا، ابتدا لوپ طراحی و ساخته شدهی TPFHL به صورت یک لوپ همگنساز جامد- مایع و نیز مایع- مایع، معرفی، و سپس به کمک شمارش گامای عبوری چشمهی پرتوزای 137Cs اعتبارسنجی شد. نتایج قابلقبولی که در مقایسه با دادههای مرجع به دست آمد، توانایی عملکرد لوپ فوق در کنار چگالیسنج گاما را در اندازهگیری درصدهای حجمی طیف گستردهای از مخلوطهای دوفازی تأیید میکند. در ادامه، امکان بهرهگیری از لوپ فوق در محاسبهی درصدهای حجمی دوفازی آب- نفت، با استفاده از چشمهی پرتوزای 241Am شبیهسازی و بررسی شد که با نتایج انتشار یافته در سایر مقالات معتبر علمی سازگاری خوبی دارد.
جریان دوفازی
جریان دوفازی همگن
جریان دوفازی آب- نفت
لوپ TPFHL
تکنیک گامای عبوری
2016
11
21
29
40
https://jonsat.nstri.ir/article_124_b22602577cf3d063f48a56c6e077bbd4.pdf
مجله علوم و فنون هسته ای
1735-1871
1735-1871
1395
37
3
تأثیر پارامترهای الکتریکی دستگاههای پلاسمای کانونی نوع مَدِر بر انرژی پرتو ایکس سخت
محمدامیر
حمزه تفرشی
داریوش
رستمیفرد
علی
نصیری
تانیا
داوری مهابادی
در این مقاله پس از مروری بر تاریخچهی دستگاههای پلاسمای کانونی، موضوع کانونی شدن پلاسما مطرح، و در پی آن دو دستگاه جدید پلاسمای کانونی نوع مَدِر و نتایج پژوهشی حاصل از مقایسهی آنها معرفی میشوند. هدف اصلی این پژوهش، بررسی چگونگی تأثیر ظرفیت بانک خازنی C0 و القائیدگی مدار L0 ، بر انرژی پرتو ایکس سخت گسیل شده از دستگاههای پلاسمای کانونی نوع مَدِر بوده است. این پژوهش نشان داد که تـأثیر کاهش ضریب رادیکال L0C0 بر افزایش انرژی پرتو ایکس سخت، به مراتب بیشتر از تأثیر ناشی از تغییر انرژی تخلیه است، به نحوی که با وجود کاهش 55% انرژی تخلیه، کاهش40% مقدار رادیکال L0C0 باعث افزایش 227% انرژی پرتو ایکس سخت شده است. به بیان دیگر، در طراحی دستگاههای پلاسمای کانونی نوع مَدِر، باید توجه داشت که گسیل پرتو ایکس سخت با انرژی بیشتر، الزاماً مترادف با مصرف انرژی تخلیهی بیشتر نیست.
پلاسمای کانونی
نوع مَدِر
پرتو ایکس سخت
فاکتور سرعت
2016
11
21
41
48
https://jonsat.nstri.ir/article_125_495df1b933aabb3e32dd1e49f55f8d6b.pdf
مجله علوم و فنون هسته ای
1735-1871
1735-1871
1395
37
3
تعیین منحنی کالیبراسیون و ارزیابی دقیق میزان خطا و عدم قطعیت در دزیمتری با فیلم گاف کرومیک EBT2
فریدون
عباسی دوانی
میترا
انصاری
محمد
لامعی رشتی
شهرام
منادی
حمید
امامی
در پرتودرمانی، میزان دز داده شده به بافت هدف باید صحت بالایی داشته باشد، و عدم دقت در آن میتواند روی نتیجهی درمان اثر بگذارد. با پیدایش فیلمهای جدید رادیوکرومیک، دزیمتری با فیلم به ابزاری قدرتمند برای تأیید و تضمین کیفیت پرتودرمانی بدل شده است. فیلمهای گافکرومیک EBT2 به دلیل داشتن ویژگیهایی مانند محدودهی حساسیت گسترده، قدرت تفکیک مکانی بالا و شرایط بازخوانی و حمل آسان، از جدیدترین و پیشرفتهترین فیلمهای موجود برای دزیمتریاند، و کاربرد آنها در حال گسترش است. گام نخست در کاربرد این فیلمها در دزیمتری، تعیین منحنی کالیبراسیون و تعیین دقیق عدم قطعیت و خطای مطلق پروتکل به کار رفته برای کالیبراسیون آن است. در این مقاله، ابتدا یکنواختی صفحهی اسکنر مناسب که برای خوانش فیلمها استفاده میشود ارزیابی، و سپس کالیبراسیون فیلم گافکرومیک EBT2 با استفاده از دستگاه پرتودرمانی کبالت انجام شده است. پس از محاسبهی دقیق میزان خطا و عدم قطعیت اندازهگیری، پروتکل به کار رفته ارزیابی شده است. برای این موارد، از برنامههای متفاوت نوشته شده در نرمافزار MATLAB استفاده شده است. در ادامه، نمودار درصد دز عمقی باریکهی الکترون پرانرژی با استفاده از فیلم گافکرومیک در فانتوم آب اندازهگیری، و نتایج آن با نمودار درصد دز عمقی به دست آمده با محفظهی اتاقک یونش مقایسه شد. نتایج نشان میدهد، غیریکنواختی اسکنر در ناحیهی مرکزی آن با ابعاد 20cm × 20cm کمتر از 1% است، و نیاز به تصحیح یکنواختی وابسته به مکان این اسکنر نیست. با به کارگیری پروتکل توضیح داده شده در این مقاله، اندازهگیری دز با خطای کمتر از 1% برای میدان یکنواخت انجام میشود. مقایسهی منحنیهای درصد دز عمقی به دست آمده با فیلم EBT2 و محفظهی یونش، نشان میدهد که اختلاف دو نمودار کمتر از 4±% است. استفاده از پروتکل به کار رفته در این مقاله برای دزیمتری دقیق با استفاده از فیلم EBT2 پیشنهاد میشود.
دزیمتری
فیلم گاف کرومیک EBT2
منحنی کالیبراسیون
یکنواختی اسکنر
درصد دز عمقی
پرتودرمانی
2016
11
21
49
61
https://jonsat.nstri.ir/article_126_726613a429c42e1fdc64bd52fa26e85e.pdf
مجله علوم و فنون هسته ای
1735-1871
1735-1871
1395
37
3
تهیه و ارزیابی زیستی کمپلکس 111In با [20, 15, 10, 5- تتراکیس (4- هیدروکسی فنیل) پورفیرین [ در موشهای سالم با استفاده از تصویربرداری SPECT
امیررضا
جلیلیان
شقایق
صادقی
محمد
میرزایی
صدیقه
مرادخانی
هدف از این پژوهش، سنتز کمپلکس [111In-THPP] و ارزیابی آن به عنوان عامل تصویربرداری جدید است. رادیوداروی 111In]InCl3]، با استفاده از 111In]InCl3] و لیگاند 5،10،15،20- تتراکیس (4- هیدروکسی فنیل)- پورفیرین (THPP) در دمای 800C و به مدت min60 سنتز شد. هستهی پرتوزای 111In از طریق بمباران کادمیم طبیعی با باریکهای از پروتونهای MeV30 و جریان µA150 در سیکلوترون حاصل شد. جداسازی به روش کروماتوگرافی یونی صورت گرفت و بازدهی جداسازی رادیوشیمیایی بیشتر از 98% به دست آمد. برای مشاهدهی درصد نشاندارسازی یا به عبارتی برای اطمینان از فلزدار شدن پورفیرین، از دستگاه RTLC و HPLC استفاده شد (با خلوص رادیوشیمیایی بالاتر از 99% در هر دو روش). ترکیب نشاندار به موشهای سالم تزریق، و پراکنش زیستی آنها در فاصله زمانی 2 تا h24، در ابتدا با استفاده از اندازهگیریهای دوربین گاما، و در نهایت با استفاده از مطالعات پراکنش بافتی، ارزیابی و بررسی شد. مطالعات پراکنش زیستی نشاندهندهی تجمع قابل قبول کمپلکس در کلیهها نسبت به سایر بافتها بود. کمپلکس اساساً از طریق کلیهها دفع میشود و از آنجا که جذب در کبد بسیار کم و دفع از آن سریع است، میتواند عاملی سودمند در ردیابی و تصویربرداری قلمداد شود.
هیدروکسیل فنیل پورفیرین
ایندیم
پراکنش زیستی
مقطع نگاری رایانهای با گسیل تک فوتونی
2016
11
21
62
69
https://jonsat.nstri.ir/article_127_602cf3886c4528d5b34ebf3f20be1040.pdf
مجله علوم و فنون هسته ای
1735-1871
1735-1871
1395
37
3
بررسی ساختارهای مختلف اسفنج زیرکونیم با درجهی هستهای
محسن
اسدی اسدآباد
مهدی
ذوالفقاری عطاآبادی
سیدامیر حسین
امامی
مورفولوژی اسفنج زیرکونیم حاصل از فرایند کرول، در مواردی مانند تأثیر آن بر ترکیب شیمیایی و میزان ناخالصیهای اسفنج و همچنین بازدهی ماندگاری اسفنج در فرایندهای میانی تولید، اهمیت پیدا میکند. در این پژوهش، از مراحل مختلف فرایند، مناطق مختلف محصول نمونهبرداری، و از میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) و همچنین تکنیک پراش اشعه ایکس (XRD) برای ارزیابی محصول استفاده شد. آنالیز XRD اسفنج زیرکونیم نشان داد که پس از فرایند احیا، میزان کلرید منیزیم و منیزیم باقیمانده در بافت اسفنج افزایش مییابد و به صورت غیریکنواخت در قسمتهای مختلف اسفنج پراکنده میشود، به طوری که میزان این ناخالصیها در مرکز اسفنج بالاتر از سایر نقاط خواهد شد. همچنین بررسیهای SEM نشان داد که در این فرایند، شکل ابتدایی ذرات اسفنج زیرکونیم در بدو تولد بیقاعده است. آنالیز شیمیایی مشخص کرد چنانچه مورفولوژی اسفنج شبه سوزنی باشد، در مرحلهی تقطیر تحت خلأ ، ناخالصیها را از خود بهتر دفع میکند. چنانچه فرایند تقطیر اسفنج زیرکونیم در مدت زمان کافی انجام نشود، میزان ناخالصیهای کلریدی و منیزیم در مرکز تودهی اسفنج بالاتر از نقاط محیطی خواهد بود. بنابراین به منظور حذف حداکثری این ناخالصیها در فرایند تقطیر، نیاز است که زمان مناسب به کار رود. هر چند فرایند تقطیر ذاتاً زمانبر و پرهزینه است، با این وجود حذف ناخالصیها نسبت به خالصسازی به روش شیمیایی، کاملاً برتری دارد.
اسفنج زیرکونیم
مورفولوژی
فرایند احیا
فرایند تقطیر
2016
11
21
70
77
https://jonsat.nstri.ir/article_128_671a94dfb15c460a0b439f0ebfb86473.pdf
مجله علوم و فنون هسته ای
1735-1871
1735-1871
1395
37
3
رشد تک بلور فلورید لیتیم با فعالسازهای منیزیم و هیدروکسید و بررسی ویژگیهای نوری مراکز رنگی القا شده در اثر تابش یونیزان گاما
زهرا
درریز
حیدر
فریپور
حسین
کلباسی
مجتبی
اسماعیلنیا
راحله
خطیری
اسماعیل
جنگجو
نوراله
علی اکبری
بلور LiF پس از تخلیص منطقهای، در ترکیب با پودرهای ناخالصیساز (0.05%) LiOH (0.1%) MgF2 و (0.05%) Li2CO3 خلوص 99.99% در جَو خشک torr 10-3~ و شارش گاز آرگون به روش چکرالسکی رشد داده شد. همچنین، بلور دیگر LiF از پودر خیلی خالص 99.995% در ترکیب با ناخالصیسازهای مشابه و با روند یکسان رشد داده شد. بلورهای رشد داده شده، شفاف و بیرنگ و بدون تَرک و شکستگی به نظر میرسیدند. سپس، برای تشکیل مراکز رنگی پایدار +F2 - مانند با چگالی بالا و مراکز انبوههی کم، در معرض تابش چندمرحلهای از تابش یونیزان گاما قرار گرفتند، و رفتار نوری آنها در دمای اتاق بررسی شد. حفظ همزمان بیشترین چگالی احتمالی مراکز +F2 - مانند در LiF و کوچک بودن غلظت مراکز انبوهه، موجب پایداری گرمایی مؤثر این مراکز +F2 - مانند و به ویژه کاهش بهرهی تشکیل مراکز رنگی نوع بخشندهی الکترونی میشود که در نتیجه پایداری نوری بلور تغییر یافتهی**+ LiF:F2 را بهبود میدهد و کاندید مناسب برای محیط لیزر مرکز رنگی خواهد بود. مقایسهی نتایج مشخصات نوری بلورها، همخوانی با نتایج سایرین را نیز نشان میدهد. پراش پرتو ایکس به وسیلهی دستگاه پراش پرتو ایکس (XRD) تشکیل فاز FCC را تأیید کرد. مقدار ناخالصی منیزیم با استفاده از دستگاه پلاسمای جفتشدهی القایی (ICP) تعیین شد. ظهور قلههای مراکز پیچیدهی هیدروکسید در اندازهگیری طیف جذب فروسرخ از بلورهای رشد داده شده LiF:OH,Mg مشخص شد. در پایان، مشخصات طیف نوری مراکز جدید +F2 مانند در بلورهای LiF:OH,Mg بررسی شدند.
رشد بلور
خواص نوری
تابش یونیزان گاما
لیتیم فلوراید
مراکز رنگی
2016
11
21
78
86
https://jonsat.nstri.ir/article_129_5ff06e34514c07f47540a485cd9b775e.pdf
مجله علوم و فنون هسته ای
1735-1871
1735-1871
1395
37
3
فعالسازی نوترونی و بهینهسازی چیدمان آزمایش با کد مونتهکارلو به منظور آنالیز نسبی عناصر اصلی سیمان
صفرعلی
صفری
سید علی
موسوی زرندی
علی
جعفری
(با عرض پوزش به دلیل مشکلات تایپ فرمول در محیط سایت اصل چکیده را از روی نسخه پی دی اف مطالعه فرمایید) ایران چهارمین کشور تولیدکنندهی سیمان در جهان و یکی از پیشگامان این صنعت در دنیا به شمار میرود. از اینرو، مطالعه و پژوهشهای بیشتر در زمینههای مربوط به صنعت سیمان از اهمیت ویژهای برخوردار است. در دستگاههای تحلیل خط نقالهی سیمان، از روش آنالیز گامای آنی با فعالسازی نوترون (PGNAA) استفاده میشود. در این پژوهش براساس همین روش، آنالیز نسبی عناصر سیمان با فعالسازی نوترون، برای سه نمونهی سیمان با درصد عناصر مشخص انجام گرفت. قبل از آزمایش، پارامترهایی مانند اندازهی نمونهها و ضخامت کند کننده برای نتیجهی بهتر، با کد MCNP بهینهسازی شدند. در این آزمایش، شمارش نسبی طیفهای گرفته شده از سه نمونهی سیمان، با کم کردن زمینهی پیوستار هر یک از قلههای اصلی انرژی عناصر اصلی سیمان برای Si مساوی 3.539 و 4.935MeV و برای Ca مساوی 4.418 و 6.419 MeV و برای Fe مساوی 5.92 و 7.630 MeV و برای Al مساوی 7.725MeV محاسبه و رسم شدند. سپس آنالیز کیفی و نسبی عناصر اصلی سیمان انجام، و با مقادیر واقعی مقایسه شد. در نهایت با محاسبهی خطاهای هر یک از هفت قلهی انرژی عناصر اصلی، امکانسنجی آزمایش و آزمایشگاه نیز صورت گرفت. این آزمایشها با چشمهی نوترون Am–Be با پرتوزایی 550 GBq یعنی (15 Ci)و با آشکارساز یدور سدیم انجام گرفتند.
آنالیز
سیمان
فعالسازی نوترون
بهینهسازی
MCNP
PGNAA
2016
11
21
87
95
https://jonsat.nstri.ir/article_130_8ab5e06f53ba297c56f1ddae36778ba8.pdf