پژوهشگاه علوم و فنون هستهایمجله علوم و فنون هسته ای1735-1871384201802203D Computational Code for Calculation of Kineric Parameters Based on Galerkin Finite Element Methodکد محاسباتی سهبُعدی پارامترهای سینتیکی به روش اِلمان محدود گلرکین19172FAسیدابوالفضلحسینیدانشکدهی مهندسی انرژی، دانشگاه صنعتی شریفJournal Article20170121In the present paper, development of the Galerkin Finite Element Method-Kinetic-3 Dimentional (GFEM-KIN-3D) computational code for the calculation of the kinetic parameters is reported. To this end, the static neutron diffusion and corresponding adjoint equations are solved using Galerkin Finite element method in the 3 dimensional geometry. Then, the calculated neutron and adjoint flux distributions are used in the perturbation theory to calculate the effective delayed neutron fraction and mean generation time of the neutrons. There is no benchmark problem that includes the information such as the delayed neutron fraction, prompt and delayed neutron spectrum. Therefore, some problems were designed by the author and the kinetic parameters were calculated for the considered problem. Since the neutron diffusion solver was previously validated against the well-known benchmark problems and the equations of perturbation theory is available, we conclude that if the required information is known, the kinetic parameters will be calculated with high accuracy. The developed GFEM-KIN-3D is applicable to the core calculation of the both hexagonal and rectangular reactor cores.در این مقاله، توسعهی کد کامپیوتری GFEM-KIN-3D به منظور محاسبهی پارامترهای سینتیکی گزارش میشود. برای این منظور، در ابتدا معادلهی پخش نوترون مستقل از زمان و الحاقی آن در هندسهی سهبُعدی با استفاده از روشاِلمان محدود گلرکین حل میشود. در ادامه، از طریق وارد کردن توزیع شار نوترونی و الحاقی آن در رابطهی مربوط به اختلال، کسر مؤثر نوترونهای تأخیری و مدت زمان متوسط تولید نوترونها محاسبه میشود. مشکل اصلی در راستیآزمایی این پروژه، عدم وجود مسئلهی آزمون است که شامل دادههای مربوط به کسر نوترونهای تأخیری، طیف نوترونهای آنی و طیف نوترونهای تأخیری باشد. بنابراین، به ناچار چند مسئله طراحی، و پارامترهای سینتیکی برای آنها محاسبه شد. با توجه به اینکه حل معادلهی پخش نوترون در سهبُعد با استفاده از مسائل آزمون معتبر راستیآزمایی شد و رابطهی اختلال نیز یک رابطهی کاملاً مشخص دارد، بنابراین با اطمینان میتوان گفت در صورت داشتن اطلاعات کافی میتوان پارامترهای سینتیکی را با دقت خوبی محاسبه کرد. کد کامپیوتری توسعه داده شده GFEM-KIN-3D قابل استفاده در محاسبات قلب راکتور با هر شکل هندسی اعم از راستگوش و ششگوش است.پژوهشگاه علوم و فنون هستهایمجله علوم و فنون هسته ای1735-187138420180220A Fully Implicit Numerical Scheme for Simulation of Two Phase Flow
in a Vertical Channel Using the Drift Flux Modelیک روش عددی کاملاً ضمنی برای شبیهسازی جریان دوفازی در یک کانال عمودی با استفاده از مدل شار رانشی1021173FAآناهیتاحاجیزادهپژوهشکدهی رآکتور و ایمنی هستهای، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، سازمان انرژی اتمی ایرانحسینکاظمینژادپژوهشکدهی کاربرد پرتوها، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، سازمان انرژی اتمی ایرانسعیدطالبیدانشکدهی مهندسی انرژی و فیزیک، دانشگاه صنعتی امیرکبیرJournal Article20161207در این مقاله جریان دوفازی در یک کانال عمودی با استفاده از مدل شار رانشی به صورت کاملاً ضمنی شبیهسازی شده است. پایداری بدون شرط و همچنین، دقت مرتبهی دوی نتایج نسبت به زمان از مزایای این روش است. تاکنون از روش نیوتون برای حل دستگاه معادلات غیرخطی حاصل از گسستهسازی کاملاً ضمنی معادلات میدانی مدلهای فیزیکی استفاده شده است. فقدان<br /> همگرایی آن بدون حدس اولیهی خوب و تشکیل ماتریس ژاکوبین، معضلاتی را برای پژوهشگران در این زمینه ایجاد کرده است. در این مقاله، با استفاده از الگوریتم سیمپل، روشی کاملاً ضمنی برای شبیهسازی جریان دوفازی، ارائه شده است. این روش معضلات مذکور در روش نیوتون را ندارد. برای محدودهی وسیعی از شرایط، پارامترهای کلیدی ترموهیدرولیکی محاسبه شده با این مدل، توافق خوبی با نتایج تجربی و نرمافزار ریلپ دارند. با توجه به نتایج، همانطور که انتظار میرفت، دقت مدل ارائه شده نسبت به زمان از مرتبهی دو است و نیاز به محدودیت گام زمانی برای حفظ پایداری ندارد.پژوهشگاه علوم و فنون هستهایمجله علوم و فنون هسته ای1735-187138420180220Beam Dynamic Study of a Designed Accelerating Cavity for 6 MeV Linacبررسی دینامیک باریکهی کاواک شتابدهی موج ایستای طراحی شده برای شتابدهندهی خطی الکترون 6 مگاالکترون ولت2231174FAسارازارعیپژوهشکدهی فیزیک و شتابگرها، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، سازمان انرژی اتمی ایرانمحمدلامعی رشتیپژوهشکدهی فیزیک و شتابگرها، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، سازمان انرژی اتمی ایرانفرشادقاسمیپژوهشکدهی فیزیک و شتابگرها، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، سازمان انرژی اتمی ایرانفریدونعباسی دوانیگروه کاربرد پرتوها، دانشکدهی مهندسی هستهای، دانشگاه شهید بهشتیJournal Article20161222Side coupled standing wave accelerating cavities are widely used in a low energy linear accelerator because of relatively high accelerating gradient and low sensitivity to construction tolerances. The effective interaction of particles and electromagnetic fields is important to accelerate electrons to the intended energy with the greatest efficiency and beam quality output. Beam dynamics study is essential for determining the coordinates of the output beam from the cavity. In this paper, we present the beam dynamics of a 6 MeV accelerating cavity using a space charge tracking algorithm (ASTRA). The designed accelerating cavity that feeds by magnetron with a maximum power of 3.2 MW is operating in π/2 mode at a frequency of 2856 MHz. The results show that after the construction of the designed cavity, the vertical and horizontal emittances of the output beam, the transverse profile and the beam energy spread respectively 3.55 pi-mm-mrad, 1 mm and 0.88 MeV as expected.کاواکهای شتابدهی موج ایستای جفتشدهی جانبی به علت گرادیان شتابدهی نسبتاً بالا و حساسیت نسبتاً کم نسبت به خطای ساخت، در شتابدهندههای خطی الکترون با انرژی پایین کاربرد گستردهای دارند. مهمترین گزینه در طراحی کاواکهای شتابدهی، برهمکنش مؤثر ذره و میدانهای الکترومغناطیسی برای رساندن خوشههای الکترون به انرژی مورد نظر با بیشترین راندمان و کیفیت مناسب باریکهی خروجی است. بررسی دینامیک باریکه برای تعیین مشخصات باریکهی خروجی از کاواک ضروری است. در این مقاله با استفاده از کد استرا، دینامیک باریکهی کاواک شتابدهی MeV 6 بررسی شده است. کاواک مورد نظر به منظور تشدید در مد عملکردی 2/π با فرکانس MHz 2998.5 طراحی شده است که با لامپ مگنترون با بیشینه توان MW 2.3 تغذیه میشود. نتایج به دست آمده نشان میدهد که پس از ساخت کاواک طراحی شده، برای باریکهی خروجی، گسیلندگی در جهت افقی و عمودی، نیمرخ عرضی در جهت عمودی و افقی، و گستردگی انرژی به ترتیب مقادیر mm 1.25، pi-mm-mrad 4.18 و MeV 0.84 مورد انتظار است.پژوهشگاه علوم و فنون هستهایمجله علوم و فنون هسته ای1735-187138420180220Prepairing LiF:Mg,Ti Dosimeter Pellets by Melting Method and Study
of Stimulated Response Reduction Function for High Dose Dosimetryساخت قرص دزیمتر LiF:Mg,Ti با روش ذوب و بررسی تابع کاهش حساسیت پرتو واداشته برای دزیمتری بسیار بالا3237175FAفرامرزترک زادهپژوهشکدهی کاربرد پرتوها، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، سازمان انرژی اتمی ایرانفروغمردشتیپژوهشکدهی کاربرد پرتوها، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، سازمان انرژی اتمی ایرانJournal Article20170227Thermoluminescence dosimeters are widely used for dosimetry in different radiation fields. In this study, the feasibility of the application of the cold-pressed sintered LiF:Mg,Ti dosimeter pellets, produced by the melting method in our TL laboratory, was investigated for gamma high dose dosimetry. The relation of sensitivity reduction with increasing of the dose is used to determine the high gamma doses. To obtain the dose response-reduction curve for these dosimeters to high doses, <sup>60</sup>Co gamma doses between 1 to 500kGy were used. The resulting dose response-reduction curve shows a logarithmic response reduction to the absorbed dose. The correlation between the Ti dopant concentration and the range of dose response reduction curve was studied. Considering the reproducibility, this method could be used for a wide range of high doses.<strong> </strong>آشکارسازهای ترمولومینسانس کاربرد وسیعی در دزیمتری میدانهای مختلف پرتوی دارند. در این پژوهش، امکان استفاده از دزیمترهای LiF:Mg,Ti که در آزمایشگاه ترمولومینسانس با روش ذوب و پرس سرد و سینترینگ ساخته شد، برای اندازهگیری دز گاما در میدانهای بسیار بالا بررسی شد. برای تعیین دز بسیار بالای گاما، از وابستگی کاهش حساسیت با افزایش دز استفاده شده است. به منظور به دست آوردن منحنی کاهش پاسخ دز برای این دزیمترها در دزهای بالا، از گسترهی دز 1 تا kGy500 گاما و چشمهی <sup> 60</sup>Co استفاده شد. منحنی پاسخ دز به دست آمده، یک روند نمایی کاهش حساسیت را نسبت به دز نشان میدهد. وابستگی گسترهی منحنی کاهش پاسخ دز با میزان غلظت آلایندهی Ti بررسی شد. با توجه به قابلیت تکرارپذیری، این روش برای استفاده در دزیمتری گاما در گسترهی دز بالا قابل استفاده است.پژوهشگاه علوم و فنون هستهایمجله علوم و فنون هسته ای1735-187138420180220Comparative Study of Fixed and Fluidized Bed Reactor for Zirconium Tetrachloride Productionمقایسهی بازدهی راکتورهای بستر ثابت و بستر سیال در تولید تتراکلرید زیرکونیم3844176FAمحمد رضاقاسمیدانشکدهی مهندسی شیمی، دانشگاه صنعتی اصفهانسازمان انرژی اتمی ایرانسیدمحمدقریشیدانشکدهی مهندسی شیمی، دانشگاه صنعتی اصفهانمحمدقنادی مراغهسازمان انرژی اتمی ایران0000-0002-3370-1810محمدهادیجزینیدانشکدهی مهندسی شیمی، دانشگاه صنعتی اصفهانJournal Article20160406In this research, zirconium tetrachloride production is studied as one of the stages of zirconium production. Basically, there are two main methods for producing zirconium tetrachloride from zirconium dioxide: The first and older method used in Iran is the fixed bed process. Despite the advantage of the process and equipment simplicity, this method has a lot of problems, including low efficiency and operator safety problems. In this study, the efficiencies of this method and a newer technique that is fluidized bed reactor were compared. Although the capacity of the reactors are very different, according to that comparison which is based on the unit weight of zirconium production, the result has enough validity. Based on this study, the efficiency of the fluidized bed reactor is 14% higher than that of the fixed bedدر این مطالعه، تولید تتراکلرید زیرکونیم که یکی از مراحل تولید زیرکونیم است بررسی میشود. دو روش اصلی برای تولید آن از دیاکسید زیرکونیم وجود دارد. روش اول و قدیمیتر که در ایران هم از این روش استفاده میشود، بستر ثابت نام دارد. این روش با وجود مزیت سادگی فرایند و تجهیزات، مشکلات زیادی نیز دارد که از جملهی آنها میتوان به بازدهی پایین، مشکلات اپراتوری و ایمنی اشاره کرد. در این پژوهش، مقایسهای بین بازدهی دو راکتور در تولید تتراکلرید زیرکونیم انجام شده است. هرچند ظرفیت یکی از این راکتورها چندین برابر راکتور دیگر است، اما با توجه به اینکه نتایج مقایسه براساس واحد تولید زیرکونیم و تفاوت نسبتها انجام شده است، دقت مناسبی دارد. براساس این پژوهش، بازدهی کل در راکتور بستر سیال 14% بالاتر از راکتور بستر ثابت است.پژوهشگاه علوم و فنون هستهایمجله علوم و فنون هسته ای1735-187138420180220Screening of Significant Factors in Uranium Biosorption from Aqueous Solutions Using Pseudomonas Putida Immobilized on Chitosanغربالگری عوامل مؤثر بر جذبزیستی اورانیم از محلولهای آبی با استفاده از باکتری Pseudomonas Putida تثبیت شده در کیتوزان4557177FAهژبرصحبت زاده لنبرپژوهشکدهی مواد و سوخت هستهای، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، سازمان انرژی اتمی ایرانعلیرضاکشتکارپژوهشکدهی مواد و سوخت هستهای، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، سازمان انرژی اتمی ایرانجابرصفدریپژوهشکدهی مواد و سوخت هستهای، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، سازمان انرژی اتمی ایرانفائزهفاطمی اردستانیپژوهشکدهی مواد و سوخت هستهای، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، سازمان انرژی اتمی ایرانمرتضیقاسمی ترک آبادپژوهشکدهی مواد و سوخت هستهای، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، سازمان انرژی اتمی ایرانJournal Article20160829Heavy metal sequestration from industrial wastewater is a serious environmental problem especially in developing countries. Among various treatment technologies, it seems that biosoprtion is a promising alternative method. Microbial–based biosorbents are effective and applicable for heavy metals removal from aqueous solutions. The present study investigated the ability of <em>Pseudomonas putida</em> immobilized on chitosan to adsorb uranium (VI) from the aqueous solution. The biosorption process factors were screened using Plackett–Burman design. The results showed that the biosorbent dosage, initial concentration, biosorbent particle size, bacteria wt.% in the biosorbent and pH were the most significant parameters, respectively while temperature was the only insignificant parameter in the biosorption process. Maximum practical biosorption capacity was 536.08 mg g<sup>–1</sup> obtained from 15 wt.% of the bacterial cells immobilized on chitosan. Biosorption equilibrium isotherms were analyzed by Langmuir, Freundlich and Dubinin–Radushkevhch models. For <em>Pseudomonas putida</em> immobilized on chitosan, the Langmuir isotherm model (<em>R</em><sup>2</sup>=0.983) was proved to fit the equilibrium data best with the maximum capacities of 588.23 and 454.54 mg g<sup>–1</sup> for the biosorbent and pure chitosan, respectively. In conclusion, the present study indicated that the prepared composite biosorbent could be a suitable candidate for uranium (VI) biosorption.جداسازی فلزهای سنگین از پساب صنعتی، معضل زیستمحیطی جدی به ویژه در کشورهای در حال توسعه است. از میان فناوریهای آمایشی متعدد، به نظر میرسد که جذبزیستی گزینهی مناسبی باشد. جاذبهای زیستی پایه میکروبی برای حذف فلزهای سنگین از محلولهای آبی، مؤثر و کاربردیاند. در مطالعهی حاضر، توانایی باکتری <em>Pseudomonas putida</em> تثبیت شده بر روی کیتوزان برای جذبزیستی اورانیم (VI) از محلولهای آبی بررسی شد. غربالگری عوامل مؤثر بر فرایند جذبزیستی به کمک طراحی پلکت- برمن صورت گرفت. نتایج تجربی نشان داد که مقدار جاذبزیستی، غلظت اولیه اورانیم، اندازهی ذرات جاذبزیستی، درصد وزنی باکتری در جاذبزیستی و pH، به ترتیب بیشترین تأثیر را بر میزان جذب دارند، در حالیکه دما یک پارامتر غیرمؤثر تشخیص داده شد. بیشینهی ظرفیت جذبزیستی عملی برای جاذبزیستی حاوی 15% وزنی باکتری و معادلmg/g 536.08 به دست آمد. ایزوترمهای جذبزیستی با استفاده از مدلهای لانگمویر، فرندلیچ و دابینین- رادوشکویچ تحلیل شد. برای جاذبزیستی، مدل لانگمویر (0.983=R<sup>2</sup>) بهترین برازش را با دادههای تعادلی از خود نشان داد و بیشینه ظرفیت به دست آمده از این مدل برای این جاذبزیستی 588.23 و برای کیتوزان خالص mg/g 454.54 بود. در نتیجه، مطالعهی حاضر نشان داد که جاذبزیستی تهیه شده میتواند موردی مناسب برای جذبزیستی اورانیم باشد.پژوهشگاه علوم و فنون هستهایمجله علوم و فنون هسته ای1735-187138420180220Adsorptive Removal of 90Sr and 137Cs Radionuclides by Nb-Ge Doped Titanosilicate Nanoparticles from Liquid Radioactive Waste of Tehran Research Reactorحذف جذبی رادیونوکلوئیدهای 90Sr و 137Cs از پسماند مایع پرتوزای راکتور تحقیقاتی تهران به وسیلهی نانوذرات تیتانوسیلیکات آلاییده شده با Nb و Ge5866178FAسعیدعلمدار میلانیپژوهشکدهی مواد و سوخت هستهای، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، سازمان انرژی اتمی ایرانبهزادمراغه میانجیپژوهشکدهی مواد و سوخت هستهای، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، سازمان انرژی اتمی ایرانJournal Article20160609The Nb-Ge doped titanosilicate nanoparticles were synthesized using a hydrothermal method and their adsorptive behavior for <sup>90</sup>Sr and <sup>137</sup>Cs radionuclides was investigated in liquid radioactive waste of Tehran research reactor in a batch method. Crystalline phases and morphology of the synthesized samples were studied by X-ray diffraction (XRD) method and scanning electron microscopy (SEM) technique, respectively. Elemental analyses of the samples were performed using X-ray fluorescence (XRF) technique. Surface areas of the samples were measured by the BET method. The effects of temperature, contact time, and pH of liquid radioactive waste were studied. The obtained results showed that the synthesized samples have a good potential for removal of Sr-90 and Cs-137 radioisotopes from liquid radioactive waste of Tehran research reactor and in general, for the liquid wastes treatment. The samples doped up to 25 wt% with equal amounts (50 wt%) of niobium and germanium, removed almost 98.5% of <sup>137</sup>Cs and 86.3% of <sup> 90</sup>Sr from liquid radioactive waste of Tehran research reactor.<strong> </strong>نانوذرات تیتانوسیلیکات آلاییده شده با Nb و Ge، به روش آب- گرمایی ساخته شده و توانایی آنها در حذف رادیونوکلوئیدهای <sup>90</sup>Sr و <sup>137</sup>Cs از پسماند مایع پرتوزای راکتور تحقیقاتی تهران در روش ناپیوسته ارزیابی شد. فاز بلوری و ریختشناسی نمونههای ساخته شده، به ترتیب با استفاده از پراشسنجی پرتو ایکس (XRD) و میکروسکوپ الکترون پویشی (SEM) بررسی شد. تجزیهی عنصری نمونههای جاذب با استفاده از فلوئورسانی پرتو ایکس (XRF) به انجام رسید. مساحت سطح نمونههای ساخته شده، با استفاده از جذب و واجذب نیتروژن<br /> (BET) اندازهیابی شد. اثر پارامترهای دما، زمان ماند و pH پسماند بر میزان حذف رادیونوکلوئیدهای <sup>90ُ</sup>Sr و <sup>137</sup>Cs بررسی شد. یافتهها نشان داد که نمونههای ساخته شده، از توانایی خوبی برای جذب این رادیونوکلوئیدها از پسماند مایع پرتوزای راکتور تحقیقاتی تهران و به طور کلی آمایش پسماندهای مایع برخوردارند. نمونههای تیتانوسیلیکات آلاییده شده تا 25 درصد وزنی با درصدهای وزنی مساوی (50%) از Nb و Ge، تقریباً 98.5% از <sup>137</sup>Cs و 86.3% از <sup>90</sup>S<sup>r </sup>را از پسماند حذف کرد.پژوهشگاه علوم و فنون هستهایمجله علوم و فنون هسته ای1735-187138420180220Fabrication and Characterization of Polystyrene Shells for Laser Fusion Targetsساخت و مشخصهیابی پوستههای پلیاستایرنی برای هدفهای گداخت لیزری6774179FAفهیمهرضازاده آذریپژوهشکدهی پلاسما و گداخت هستهای، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، سازمان انرژی اتمی ایرانمرضیهولی اقبالپژوهشکدهی پلاسما و گداخت هستهای، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، سازمان انرژی اتمی ایرانبهارهزارع فارسانیپژوهشکدهی پلاسما و گداخت هستهای، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، سازمان انرژی اتمی ایرانامیرحسینفرهبدپژوهشکدهی پلاسما و گداخت هستهای، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، سازمان انرژی اتمی ایرانJournal Article20170121In this article, the activities to fabricate the polystyrene micro-shells by the microencapsulation method for laser fusion targets are presented. To reduce the Rayleigh-Taylor hydrodynamic instabilities in the process of target compression, the target requires a spherical symmetry, excluding any impurity with pre-defined elemental distribution. The polystyrene shells have wall thickness 27±2 µm and diameter 750±50µm, respectively. The transmission holographic Mach-Zehnder interferometer method has been utilized to characterize the micro-shell quality by measurement of the wall thickness and nonuniformity of the micro-shells.در این مقاله، فعالیتهای صورت گرفته به منظور ساخت پوستههای پلیاستایرنی هدف به روش ریز کپسولسازی برای استفاده در گداخت لیزری بررسی شده است. ضروری است کپسولهای هدف دارای ساختاری کاملاً کُروی، متقارن و از نظر ترکیب شیمیایی عاری از هرگونه ناخالصی با توزیع عنصری مشخص باشند تا از ناپایداریهای هیدرودینامیکی طی فرایند فشردهسازی هدف تا حد امکان کاسته شود. ضخامت دیواره و قطر پوستههای کُروی ساخته شده به ترتیب μm 27±2 و μm 750±50 است. به منظور بررسی کیفیت پوستهها و تعیین ضخامت و نایکنواختی دیوارهی آنها از روش تمامنگاری بر پایهی تداخلسنج ماخ- زندر استفاده شده است.پژوهشگاه علوم و فنون هستهایمجله علوم و فنون هسته ای1735-187138420180220Induction of Mutation for Traits Related to Pod in Rapeseed
(Brassica Napus L.) Cultivars Using Gamma Raysایجاد جهش در صفات مرتبط با خورجین در ارقام کلزا با استفاده از اشعهی گاما7583180FAمحمدحسینفتوکیانگروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشکدهی علوم کشاورزی،دانشگاه شاهدJournal Article20160803The grains of cultivars Rapeseed Sarigol and RGS003 were irradiated with gamma rays at doses 0, 800, 1000 and 1200 Gary (GY). For M2 generation, the grain of each plant was cultivated in a separate row and all plants were individually investigated during cultivation. According to the observed changes in agronomic traits such as pod length, the number of pods and flowering during M2 generation, 18 and 12 candidate mutant lines were obtained from Sarigol and RGSOO3, respectively. The differences among gamma rays doses were not statistically significant for seed sterility, while they were significant for pollen sterility at the level of 1%. Maximum pollen sterility was observed in 800 GY. Induced mutations in RGS003 and Sariglo cultivars were mostly obtained in 1200 and 800 GY, respectively. The M3 mutant lines in both Rapeseed cultivars contained a variation on traits such as the number of pod per the main stem, the number of pod per plant, pod length, the number of grain per pod, grain weight and flowering duration.بذور ارقام کلزای ساری گل و RGS003 با اشعهی گاما در دزهای <sub>°</sub>، 800، 1000 و Gy1200 تیمار شدند. در نسل 2M، بذر هر بوته در یک ردیف جداگانه کشت شد و کلیهی بوتههای هر لاین در طول فصل زراعی بررسی شدند. در این نسل تعداد 18 لاین موتان از رقم ساری گل و 12 لاین موتان از رقم RGS003 با توجه به تغییرات مشاهده شده در صفات زراعی مانند طول خورجین، تعداد خورجین و زمان گلدهی به دست آمد. بین دزهای اشعهی گاما از نظر عقیمی دانهی گرده، تفاوت معنیدار در سطح احتمال 1% مشاهده شد، ولی این تفاوت برای عقیمی بذر معنیدار نبوده است. حداکثر عقیمی دانهی گرده در دز Gy800 مشاهده شد. بیشتر موتانهای به دست آمده در ارقام RGS003 و ساری گل به ترتیب در دزهای 1200 و Gy800 به دست آمدند. در نسل 3M، موتانهای به دست آمده در هر دو رقم کلزا برای صفاتی مانند تعداد خورجین در ساقهی اصلی، تعداد خورجین در بوته، طول خورجین، تعداد دانه در خورجین، وزن هزار دانه و طول دورهی گلدهی تغییرات داشتند.پژوهشگاه علوم و فنون هستهایمجله علوم و فنون هسته ای1735-187138420180220Investigation of the Al2O3/ Water Nano-Fluid Concentration and Size Effects on the Neutronics and Thermal-Hydraulic Parameters in the VVER-1000 Nuclear Reactor Using Artificial Neural Networksبررسی اثر غلظت و اندازهی نانوسیال آب/ آلومینا بر پارامترهای نوترونیکی و ترموهیدرولیکی در راکتور هستهای 1000-VVER با مجتمعهای سوخت حلقوی با استفاده از شبکههای عصبی مصنوعی8497181FAمصطفیرضاییگروه مهندسی هستهای، دانشکده علوم و فناوریهای نوین، دانشگاه اصفهانغلامرضاانصاریفرگروه مهندسی هستهای، دانشکده علوم و فناوریهای نوین، دانشگاه اصفهانمهدینصری نصر آبادیگروه مهندسی هستهای، دانشکده علوم و فناوریهای نوین، دانشگاه اصفهانJournal Article20181104Nowadays, many researches have been done to improve the efficiency of the nuclear power plants, one of which is the use of the dual cooled annular fuel which is an internally and externally cooled annular fuel with many advantages in heat transfer characteristics. Also, some studies have suggested that the usage of the nanoparticles in a fluid as nano-fluid can provide dramatic improvements in the thermal properties of fluid. Howere, the usage of neutronics and the thermal hydraulic codes in order to investigate the nano-fluid effects in the nuclear reactors is complex, uneconomical and time consuming. Therefore, in this paper, to investigate the nano-fluid effects on the important parameters of the VVER-1000 nuclear reactor with dual-cooled annular fuel, effects of Al2O3/ water nano-fluid concentration and size on neutronics and the thermal-hydraulic parameters in the VVER-1000 nuclear reactor are investigated using a proper Artificial Neural Network. Results show that the trained Neural Network has good convergence and accuracy in determination of the neutronics and the thermal-hydraulic parameters. Using the presented Neural Network, important reactor parameters can be determined without neutronics and the thermal hydraulic codes, thus saving time. امروزه برای بهبود راندمان نیروگاههای هستهای، پژوهشهای زیادی از جمله استفاده از میلهی سوخت حلقوی با قابلیت خنکشوندگی از داخل و خارج که مزایای فراوانی در بهبود ویژگیهای انتقال حرارت دارد صورت گرفته است. همچنین برخی مطالعات نشان داده است که استفاده از ذرات نانو در سیال خنککننده منجر به بهبود خواص حرارتی سیال میشود. استفاده از کدهای نوترونیکی و ترموهیدرولیکی به منظور بررسی اثر نانوسیالات در راکتورهای هستهای، نیازمند شبیهسازیهای پیچیده، دقیق و صرف هزینههای اقتصادی و زمان زیاد است. در این مقاله تأثیر درصدهای حجمی و اندازهی نانو ذرهی آلومینا بر پارامترهای نوترونیکی و ترموهیدرولیکی راکتور 1000-VVER با استفاده از یک شبکهی عصبی مناسب بررسی میشود. نتایج حاصل، نشاندهندهی این مطلب است که شبکهی عصبی آموزش داده شده، همگرایی مناسب و دقت کافی در تعیین پارامترهای نوترونیکی و ترموهیدرولیکی دارد. با استفاده از شبکهی عصبی ارائه شده، میتوان پارامترهای اساسی یک راکتور را بدون استفاده از کدها و نرمافزارهای نوترونیکی و ترموهیدرولیکی تعیین کرد که باعث صرفهجویی زمانی میشود.